English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7387 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
line map U نقشه تنظیم شده یا میزان شده
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
isometric Projection U [نقشه هم اندازه سه بعدی]
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
module U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
modules U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
halving adjustment U تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
low resolution graphics U توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
adaptive channel allocation U روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
program line U فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
mounted map U نقشه
visual aid U نقشه
modelled U نقشه
modeled U نقشه
projects U نقشه
rambling U بی نقشه
plotless U بی نقشه
project U نقشه
projected U نقشه
designers U نقشه کش
designer U نقشه کش
schemes U نقشه
models U نقشه
model U نقشه
charting U نقشه
map U نقشه
charted U نقشه
map maker U نقشه کش
cartograph U نقشه
charts U نقشه
chart U نقشه
maps U نقشه
plot U نقشه
outlines U نقشه
drawings U نقشه
plotted U نقشه
schemed U نقشه
planless U بی نقشه
outline U نقشه
draftsman U نقشه کش
plat U نقشه
draughtsmen U نقشه کش
outlining U نقشه
plan view U نقشه کف
outlined U نقشه
plots U نقشه
planners U نقشه کش
planner U نقشه کش
drawing U نقشه
scheme U نقشه
draughtsman U نقشه کش
draftsmen U نقشه کش
design U نقشه
tracer U نقشه کش
plans U نقشه کف
cartographer U نقشه کش
plans U نقشه
plan U نقشه کف
plan U نقشه
cartographers U نقشه کش
tracers U نقشه کش
program U نقشه
programs U نقشه
designs U نقشه
energy pattern U نقشه انرژی
master plan U نقشه کلیات
structural drawing U نقشه ساختمانی
shifted U نقشه خائنانه
operation map U نقشه عملیات
original map U نقشه اصلی
shifts U نقشه خائنانه
shift U نقشه خائنانه
original map U نقشه مادر
planimetric U نقشه پلانیمتری
planless economy U اقتصاد بی نقشه
planned chart U نقشه کروکی
planography U فن ترسیم نقشه
construction drowling U نقشه کارگاهی
plat U قطعه نقشه
contour map U نقشه برجسته
weather map U نقشه هواشناسی
control map U نقشه مادر
designment U نقشه کشی
detail drawing U نقشه تفصیلی
constant helm plan U نقشه زیگزاگ
master plan U نقشه مجموعه
polar diagram U نقشه قطبی
master plans U نقشه مجموعه
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
strategic plan U نقشه جنگ
war plan U نقشه جنگی
part plan U نقشه جزیی
strategic map U نقشه نظامی
pictomap U نقشه عکسی
detail drawing U نقشه جزئیات
plat U نقشه مسطحه
storage map U نقشه حافظه
inset U نقشه تکمیلی
drawings U نقشه کارگاهی
relief map U نقشه برجسته
drawings U نقشه کشی
drawing U نقشه کارگاهی
rescale U نقشه کشیدن
drawing U نقشه کشی
approval of plan U تصویب نقشه
pattern U نقشه ساختن
situation map U نقشه وضعیت
relief emboss U نقشه برجسته
idea U نقشه کار
ideas U نقشه کار
base map U نقشه مبنا
base map U نقشه پایگاه
portfolio U کلاسور نقشه
portfolios U کلاسور نقشه
have had it (with someone or something) <idiom> U نقشه کشیدن
base map U نقشه مادر
pattern U نقشه شکل
patterns U نقشه ساختن
plot U گراف یا نقشه
plots U نقشه کشیدن
plots U گراف یا نقشه
plotted U نقشه کشیدن
plotted U گراف یا نقشه
abbazzo U طرح نقشه
ground plans U نقشه مسطحه
site plan U نقشه محل
patterns U نقشه شکل
site plan U نقشه جایگاه
schematic diagram U نقشه رادیو
scheme of life U نقشه زندگی
contour U نقشه برجسته
ground plan U نقشه مسطحه
wrenches U نقشه فریبنده
wrenched U نقشه فریبنده
projection U نقشه کشی
projections U نقشه کشی
star chart U نقشه ستارگان
inset U نقشه فرعی
insets U نقشه تکمیلی
cadastral map U نقشه ثبتی
cadastral map U نقشه استراتژیکی
insets U نقشه فرعی
process chart U نقشه عملیات
pin U سنجاق نقشه
stereotaxic atlas U نقشه مغز
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1gorse melatonin
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1may fader good
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2high dimentional task solution space
1Regulatory label
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com